شاید این روزها و در کوران خبری تعلیق تحریم ها و کنفرانس ژنو2 و به هم پریدن مدیران باشگاه های فرهنگی ورزشی پرطرفدار کشورمان، یک خبر از قافله صفحات اول و تیترهای داغ و آتشین جاماند... خبری که پس از یادداشتهای روزانه وزیر امور خارجه مان در فیس بوک و حضور آنلاین وزیر ارتباطاتمان در تبیان و اظهار نظر وزیر ارشادمان در مورد ضرورت رفع فیلتر آن اولی و... در طی هفته های گذشته، بار دیگر سوژه «شبکه های اجتماعی» را سر زبانها انداخت؛ خبری منحصربفرد با آغازی تلخ اما سرانجامی شیرین.
پایان شیرین رویداد، حرکت معقولانه و متعهدانه کاربران ایرانی فیسبوک، در اخراج گردانندگان یک صفحه خشونتآمیز پارسی زبان از روی این شبکه اجتماعی بود و آغاز تلخ آن، راه اندازی مشکوک این صفحه پرطرفدار در چند ماه پیشتر... صفحهای که با نام «شرارت» در شبکه اجتماعی «فیسبوک» به شهرت رسید و در طی چند هفته کوتاه، بیش از سی هزار پیگیری کننده نیز برای خودش دست و پا کرد!
اما «شرارت» چه بود؟
صفحه ظاهرا ساده ای بود که در تاریخ ۰۵/ ۰۴/ ۲۰۱۳ در فیسبوک ایجاد شده و ایجادکنندهاش درباره آن تنها نوشته بود: «یکیمون حبسی و یکیمون بنگی، یکی فقط یه عکس رو قاب، یکی دیگه رو قبرش خاک!». به موازات این صفحه، رسانه مشابهی نیز بصورت وبلاگ ایجاد شد و اگرچه هدف خود را آشنایی با عاقبت اراذل و اوباش عنوان کرده بود، اما به همان شکل همزاد فیس بوکی خود به تمجید از این راهزنانِ جان و مال و ناموس مردم می پرداخت...
تصاویر مشابه و برخی توضیحات تقریباً کپی شده نیز نشان میداد احتمالاً اداره کننده یا اداره کنندگان این وبلاگ همان ادارهکنندگانِ صفحه «اشرار» در فیس بوک هستند. در صفحه فیس بوک «اشرار» که طبیعتاً آزادی عمل بیشتری وجود داشت و تا پیش از تعطیل شدن (بنا به خواسته کاربران ایرانی)، بیش از سی هزار کاربر به آن پیوسته بودند، بخشی از کاربران که اساساً سوابق مجرمانه نیز نداشتند و محض تفریح، «شرارت» را لایک کرده بودند به درج اشعار رپ و مضامین نزدیک به فضای لاتها و عربده کشها می پرداختند!
اما آنچه بیش از کامنتهای تمجید از این اشرار، حساسیتبرانگیز شد، همان تصاویر اشرار بود که برخی از ایشان با سلاحهایی همچون کلت یا کلاشینکف ژست گرفته و برخی دیگر نیز قمه به دست در مقابل دوربین حاضر شده بودند! جالبتر اما تصاویر بیسابقه ای بود که ظاهراً از داخل محوطه و بندهای زندانها گرفته شده بودند، زیرا داشتن موبایل، ثبت تصاویر و خروج این تصاویر از زندان، شبیه مأموریت غیرممکن است. در زیر این تصاویر درباره محل ثبتشان پرسیده شده که عدهای در این باره حتی خاطراتشان را نیز گفته بودند!
این سناریوی غریب که قهرمانان آن، «ایوب پیچ گوشتی»، «مهدی سیاه»، «داود خالدار»، «رضا غول»، «حمید زردک»، «حسین قاتل»، «مهدی فیل»، «کامبیر پلنگ»، «سجاد کوسه»، «محمود گراز» و صدها لقب عجیب دیگر بودند و به مدد شبکه اجتماعی، هر روز مشهورتر و پرطرفدارتر نیز می شدند، سرانجام پس از گذشت چند ماه از راه اندازی اش و از طریق ارسال پیاپی گزارشهای تخلف درباره این صفحه، به نقطه پایان رسید و مدیران فیس بوک مجاب شدند تا «شرارت» را حذف کنند.
جالب اینکه در فاصله ای کوتاه از این پایان دموکراتیک رسانه ای که در آن مخاطبان (کاربران) نقش اصلی را ایفا کردند، پلیس هم سرانجام به خود آمد و پس از «هک نمودن حساب کاربری سازنده شرارت» اقدام به ردگیری و شناسایی او کرد که دستگیری عامل اصلی پشت این ماجرای پرسر و صدا را به دنبال داشت. شاید در روزهای آینده و پس از برگزاری جلسات گفتگوی احتمالا نه چندان دوستانه مردان قانون با این شرور فیس بوکی، زوایای پنهان «شرارت» و دست های بزرگتر پشت پرده آن برای افکار عمومی آشکار شود؛ شاید...
نظرات
رسانه در مفهوم عام یک نیاز و در معنای خاص آن یک ضرورت به شمار می آید و شناخت و تحلیل جریانات فرهنگی اجتماعی در رسانه کمک شایانی به حساس سازی و آگاهی افراد دارد یادداشت های برادر عماد نیز از آن دسته هستند.
به امید توفیقات روز افزون
جالب بود
بازم همینکه اینهمه گزارش تخلف دادن و بالاخره صفحه ش حذف شده جای شکر داره. بچه ها متشکریم!
فید آر اس اس برای نظرات به این ارسال